بهونه می گیره و من در توانم نیست که اون کاری که میخواد رو براش انجام بدم.

دو تا راه دارم برای خلاصی از ماجرا.

یا باید سرش داد بکشم و او قهر کنه و بره تو اتاقش.

 

یا باید بفهمم به اقتضای سنش الان چه روشی جواب میده.

 

این روزها وقتی بهونه چیزی یا کسی رو میگیره  نقاشی اش رو میکشیم.

 

از بهونه بابا جون خواستن شروع شد.

 

مدام بی قراری میکرد و میگفت باباجون.

 

دفتر نقاشی و مداد رنگیش وسط اتاق پهن بود.

 

باز کردم و شروع کردم به کشیدن باباجون ، خودش ، توپ قرمز ، شلنگ آبی که تو حیاط باهاش گلها رو آب میدن و و و .

 

کم کم گریه هاش به خنده و ذوق و لذت تماشای نقاشی تبدیل شد.

 

ایده کمک کننده ای بود و بهتره بگم نجات دهنده از شنیدن صدای نق و ناله ی لجبازی و بهانه گیری.

 

بعد از قضیه باباجون تصمیم گرفتیم هر بار که مرغش یه پا داشت با نقاشی مرغش رو دوپا کنیم.

 

و تو این دو هفته که واقعا جواب داده.

 

اما خب مشکل اینجاست که این راهکار هم به زودی عمرش به فنا میره و روز از نو و روزی از نو و  باید دنبال یه راهی جدید

گشت برای رهایی از این مدل کشمکش ها.

 

کلا تنوع رو دوست دارن قربونشون برم این فسقلی ها ، به لذت بردن از یه روش اکتفا نمیکنن که.

 

#خدابامنه


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی سیسمونی نوزاد چگونه یک مدرسه شاد داشته باشیم ؟ سیــــــــزده fareloil تاریک تر از تاریکی رسول چراغی ثبت شرکت اشعار عارفانه و انقلابی از شعرای معاصر اطلاعات کینگ موزیک | دانلود آهنگ